برای تشکر از محسن چاوشی عزیز

تنهامو بی سنگ صبور، خونه ام سرد و سوت وکور
توی شبام ستاره نیست، موندم و راه چاره نیست

هر روز من پاییز شده، شبام خیلی دلگیر شده
رفیق روزهای خوبم، رفته و نارفیق شده

چشمات به دنبال کیه؟ قلب تو محتاج چی
این همه گریه زاری ها، واسه نبودن کیه؟
ا

ین روزا نفرینی شدم، از بودنت خسته شدم
تو اهل نفرین نبودی، چرا من اینجوری شدم؟

تو قصد دل کندن داری، با اون همه بی قراری؟
این روزا صبرت کم شده، یه کم واسم وقت میزاری؟
وقتی چشمات باز بازن، وقتی چشمام خواب خوابن

وقتی بارون تو چشاته، غصه ها به من می بازن
شب و روز پیش اونی، واسه اون چقدر خوبی

قصد دل کندن ندارم، خودتم خوب میدونی

چی بگم از کجا بگم؟ از بی وفایی هات بگم؟
گریه هامو پس میگیرم، از این روزا برات بگم؟
دلت گرفته از دلم، از تو چشات من میبینم

سه شنبه ها و کوچه ها، شدن فراموش میدونم
بین هزار تا دیوار، یه در برای فرار
پیدا نکردم و من، موندم زیر آوار
قطار دلتنگی هام رفته به سمت دریا
بازم میگم؛ شکستم تو غربت و انزوا

امیدوارم خوشتون بیاد
محمدرضا یوسفی