چه حسه قشنگیه وقتی از نگاهش میخونی که از نگاه کردنت واقعا لذت میبره ….!!!
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم آذر ۱۳۹۲ ساعت 14:46 توسط گمنام
|
ساکت وتنها چون کتابی در مسیر باد ... میخورد هردم ورق اما کسی او را نمیخواند... برگها را میدهد بر باد .... میرود از یاد...هیچ چیز از او نمی ماند...بادبان کشتی او در مسیر باد....مقصدش هرکجا که باداباد...بادبان را ناخدا باد است.... لیک اورا هم خدا هم ناخدا باد است.... -------------------------------------------------------------------------------- درد تنهایی کشیدن مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفید شاهکاری میسازد به نامِ دیوانگی...! و من این شاهکارِ را ... به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خریده ام... تو هر چه میخواهی مرا بخوان دیوانه...خود خواه...بی احساس....... -------------------------------------------------------------------------------- هی فلانی می دانی ؟ می گویند رسم دنیا چنین است...
می آیند.... می مانند.... عادت می دهند.... ومی روند. وتو در خود می مانی و تو تنها می مانی راستی نگفتی رسم تونیز چنین است؟.... مثل همه فلانی ها....؟ --------------------------------------------------------------------------------