خسته ام
خستــــــــــــــــــــــــــــــــه ام
خسته از صبوری
از فریاد هایی که در گلویم خفه ماند
از اشک هایی که قاه قاه خنده شد
و از حرف هایی که زنده به گور گشت در گورستان دلم
آسان نیست در پس خنده های مصنوعی
گریه های دلت را
در بی پناهیت
در پشت هزاران دروغ پنهان کنی
این روزها معنی را از زندگی حذف کرده ام
برایم فرقی نمیکند روزهایم را چگونه قربانی کنم
+ نوشته شده در سه شنبه دهم دی ۱۳۹۲ ساعت 17:3 توسط گمنام
|